پارساپارسا، تا این لحظه: 12 سال و 11 ماه و 15 روز سن داره

آقا پارسا

من و من

من و من اينا آخرين عكسايي هست كه تو اين دو روز گرفتم بازي با تشت حمام اينم سه تا از دندونام كه بالاخره زدن بيرون من و دكتر كپي   ...
8 آبان 1391

داستان فرار من از غذا

    و من موفق از اينكه تونستم غذام و تا ته نخورم   وقتي نميخوام غذا بخورم الهي شكر مخفي گاه براي فرار از غذا نخوردن كه مامان از بالا غافلگيرم ميكنه و من كاملا جدي بيرون ميام   ...
8 آبان 1391

بدون عنوان

خب كي ميدونه اين عكس متعلق به كيست؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟     تولد بابا امير كه من خيلي خسته شدم. اينم فاطمه جون دختر دايي من كه 45 روز ازمن كوچكتره.خب من ميشه داداشي بزرگ اون من خيلي خسته ايم اين منم در حال نماز خواندن وقتي كه نميخوام شورتم پام كنم كي مياد با من فوتبال بازي كنه من در پارك همچنان از سرسره ميترسم ولي فكر كنم بدك نباشه       ...
8 آبان 1391

بدون عنوان

اينم سفري كه تابستان به ويلاي عمه زهره داشتي. هوا خيلي خيلي گرم بود .   در حال سنگ بازي بزار بندازم اينوري واي  جوجو وقتي بهت ميگم بخند   آلاچيق يه عكس سه نفره با دختر عمو سوگند جون و دختر عمه كوثر خانم       ...
8 آبان 1391

بدون عنوان

در حال تماشاي دكتر كپي (هر چي صدات ميكنم توجه نميكني) وقتي دكتر كپي بوس ميفرسته و درود ميگه شما هم تكرار ميكني اينجا تولد مامان جون و شما تو روروئك دختر دايي نشستي. پيراهن بابايي رو پوشيدي شش ماهگي قربون خندت بشم اينجاهم روسري فاطمه جون رو سر كردي يك لحظه ثابت نبودي صداي آهنگي اين عروسكت رو خيلي دوست داري بعد از حمام       ...
2 آبان 1391
1
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به آقا پارسا می باشد